نام نوحه: من نگذارم تا که شود دین خدا بازیچه چنین ...
شعر نوحه ورودی :
من نگذارم تا که شود، دین خدا بازیچه چنین
گرچه شده از ظلم یزید، جان به خطر دشمن به کمین
جمله جوانان غرقه به خون، کشته ی راه یاری دین
سر به سر نی کرده سفر، مانده بدن عریان به زمین
جانها گشته بی تاب، تن ها در تاب و تب
هیهات منّا الذّله، دارم هر دم بر لب
***
گشته نشانِ تیغ جفا، حنجر پاک اصغر من
مانده به صحرا غرقه به خون، پیکرِ پاکِ اکبر من
عازم شام و کوفه شده، زینب محزون خواهر من
شمر جفا جو، گر برسد، این سر من این حنجر من
جسمم غلطان در خون، شد در راه مکتب
هیهات منّا الذّله، دارم هر دم بر لب
***
شعر دکلمه :
جان به عشق تو مبتلاست حسین
دل به یاد تو کربلاست حسین
آفرینش بهای خون تو نیست
ذات حق بر تو خونبهاست حسین
حَرمت رَشک کعبه، صَحنَین ات
قبلۀ مروه و صفاست حسین
با کدامین دعا گشایم لب؟
ذکر تو خوش ترین دعاست حسین
در صف حشر هر که نگری
پرسد از دیگری کجاست حسین؟
پیرو خط آن کَسَم که مرا
به طریق تو رهنماست حسین
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!