هیئت عزاداران حسینی عطش کوی چاه ملکی یزد ؛ من بچه پایین این شهرم ... ؛ محرم 1402
نام نوحه: من بچه پایین این شهرم ...
من بچه پائین این شهرم ...
شاعر : کرامت یزدانی
انتخاب سوژه، بازنویسی و تصحیح شعر : کاظم مجری
***
جواب نوحه :
با دست خالی اومدم اما
میدونم اینجا آبرو دارم
آقا کمک کن دردهایم را
از شانه ام پائین بگذارم
من بچه پایین این شهرم
یک عمر با عشق تو خو کردم
از هرکسی هرجا دلم پر بود
برگشتم و پیش تو رو کردم
این روزها حالم بده آقا
حس میکنم سر تا به پا دردم
دارم غریبه میشوم با تو
آقا یه کاری کن که برگردم
***
متن نوحه :
با دست تهی آمدم و هیچ ندارم
جز یک دل آشفته که پیش تو بیارم
من آمده ام درد دلم با تو زیاده
در سینه من کوه غمی ریشه نهاده
عشقت همه آتش شده افتاده به جانم
برگشته ام آقا ، کمکم کن که بمانم
بگذار به اندازه یک جرعه ببینم
اندازه یک نوحه در اینجا بنشینم
چه بگویم ؟! چه بگویم ؟!
اندازه یک سینه زدن اشک ببارم
یک بار علمت را سر شانهم بگذارم
بین من و تو این همه دیوار کجا بود؟
من مانده ام آقا گره کار کجا بود؟
چه بگویم ؟! چه بگویم ؟! چه بگویم ؟!
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!