هیئت باغ گندم یزد ؛ الهی الهی تو هر دم گواهی ؛ محرم 1403
نام نوحه: گلبانگ لبیک
جواب نوحه:
طرح منا ریخت ، به کربلایش
گلبانگ لبیک ، نوای نایش
عهد و وفا ، سعی و صفا ، در تن سر جدایش
جنّ و مَلَک ، عرش و فلک ، کرده به پا عزایش
الهی الهی ، تو هر دَم گُواهی
در دو جهان ، از دل و جان ، قبله ی ما ، حسین است
خون خدا ، نورِ هُدی ، قبله نما ، حسین است
حِسّ حماسه ، به هر صَلایش
فریاد هیهات ، همه نوایش
-----------------
بند اول:
از همهسو / دین خدا / در خطر از / بدعتِ یزید است
سِبْطِ نبی / پورعلی / برحَذَر از / بیعتِ یزید است
تَرسیمِ رَسمِ - صبر و ظفر کرد
رو سوی کوفه - عَزم سفر کرد
دید / هر طرفی / بسته صفی / بین حق و باطل
خواست/ زنده کند/ دین خدا / اصل و فرع کامل
رَسانْد – پیام نمود آنگه قیام
او چنین - عهدِ خون - بسته با خدایش
-----------------
بند دوم
حقْ طلبی / نَفیِ ستم / راهِ وِلا / درسِ مکتب او
گشته مَثَل/ در همه جا / تا به اَبد/ صبرِ زینب او
وقتی چُو خورشید – بَر نِیْ سَرش بود
تبلیغ نهضت - با خواهرش بود
داشت / صدق نبی / نطق علی / روح عشق و ایثار
دید/ داغ جوان/ اشک زنان / صحنه های خونبار
چُو گشت – اَسیر گُشود از نو مَسیر
کوفه در – حِیرت از – نُطق جانفزایش
-----------------
بند سوم
بر روی او / بسته شده / راه فرات / اوج ظلم و بیداد
علقمه شد / در عجب از / فاجعه / موج ظلم و بیداد
داغ عطش داشت – سوز و گُدازی
این بوده رسم - مهماننوازی !!
آب / در جریان / بر همگان / بسته بر خیامش
آه/ ناله زنان/ بین زنان / طفل تشنهکامش
عَلَم – به دست دلِ سقّا شِکَست
شد روان – سوی شط – نازَم آن وفایش
----------------
بند چهارم
از دل شط / رفته بُرون / ساقی او / بُرده مشکِ پُر آب
صف زده از / هر طرفش / نیزه به کف / دشمنان کذّاب
از کینه خصم – دستش جدا شد
افتاده مشک و - پرچم رها شد
گفت / گر برود / دست و سرم / بهر یاری دین
باز / نگذرم از/ تقویت و / غمگساری دین
زمان – چه دید؟ شقّ قمر شد پدید
بانگِ أد رک أخا – صوتِ آشنایش
-----------------
بند پنجم
لشکر او / حمله کُنان / با دل و جان / در میان هامون
در رَهِ حق/ پیکرشان / غرقه به خون / با گلوی گلگون
اکبر دهد جان – با جسم صد چاک
هم جسم قاسم - افتاده بر خاک
داد / این شهدا / تا که نماز / زنده از سر کند
خوانْد / خطبه بسی/ تا به جهان / نهی منکر کند
همین – که دید؟ همه یاران شهید
خواهد او - یاوری – در خطابههایش
-----------------
بند ششم
گفته اگر / دین خدا / زنده شود / با شهادت من
گو بِبُرَد / تیغِ ستم / رأس مرا / بین سعادت من
شد «هلمنناصر» – تکمیل نهضت
حلقوم اصغر - اتمام حجّت
خواست / آب روان / بهر پسر / شیرخواره اصغر
مانْد / بر سر دست/ با گلوی / پارهپاره اصغر
نشست – چُو تیر به حلقوم صغیر
خونفشان - شد چنین – آسمان به پایش
-----------------
بند هفتم
عاقبت از / حمله خود / دایره زد / بر تمام لشکر
کُشتن او / از همه سو / گشته دگر / اهتمام لشکر
قلب و سه شعبه – پیشانی و سنگ
گردیده اینسان – عرصه بر او تنگ
اسب / گشته روان / ناله کنان / رو به سوی مقتل
آه / حال حسین/ تو خود بخوان / زین حدیث مُجمل
فتاد – زِ زین زینتِ عرشِ بَرین
قتلُگه - تیغ شمر – جسم سرجدایش
«دکتر سید محمود الهام بخش»
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!