نام نوحه: آوای عطش می آید از خیمه طفلان
جواب نوحه:
آواي عطش ميآيد از خيمه طفلان
ترسم که در این بی آبی شش ماهه دهد جان
يك علقمه خون ميبارد از ديده گريان
آبي برسان عباسم اين غائله بنشان
درآمد:
سقا تويي و اهل حرم چشم به راهند
دلها همه مست رجز گاه به گاهند
هرچند تو بودي و عطش بود و جراحت
دلواپس طفلان حرم بود نگاهت
متن نوحه :
هر گوشه گلي در صحرا سوزان و پريشان
بر دامن بيتابي چون آتش شده پيچان
برخيز و مرا ياري كن اي پشت و پناهم
آبي برسان آبي برسان آبي اي سردار سپاهم
اي ماه تابان حرم، سقاي عطشان حرم
شش ماهه سوزد ز عطش، زينب ميگريد ز غمش
***
فرياد سرخي در درون سينه برپاست
بهر اسارتها روان خون مهياست
آتش به جان دارد ز بيداد عطش عشق
چون لاله ميسوزد ز سوداي عطش عشق
اينجا شراره در جان گلهاست
اينجا شراره بر جان گلهاست
آلاله بيسر، پروانه تنهاست
صدپاره از تيغ جفا فرزند زهراست
داغ فراغش تا ابد بر جان دنياست
بييار و بی ياور حسين افتاده از پا
از پيكرش سر ميبُرد دستان اعداء
آتش به جان دارد ز بيداد عطش عشق
چون لاله ميسوزد ز سوداي عطش عشق
دشت بلا را ، فصل تماشاست
غمنامه عاشورا غم نامه ماست
آزادگي در دنيا فرياد مولاست
***
***
نه توان و صبر و قراري
نه اميدي در شام تاري
شده گريان شش ماهه اصغر
برسان آبي اي برادر
تن صد چاكت غرق در خون
دل صحرا گرديده گلگون
ز عزاي بيدستي تو
شده زينب غمگين و محزون
من كه در آتش شعلهورم
داغ فراقت را چه كنم
بعد تو اي سقاي حرم
با عطش گلها چه كنم، چه کنم، چه کنم
من چه كنم عباس با غم تنهايي(2)
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!